بايد اهداف انقلاب اسلامي را از ديدگاه چهره هاي شاخص انقلاب نظير شهيد مرتضي مطهري، مقام معظم رهبري و حضرت امام بيان کنيم نه اين که معيارمان را حرف هاي دسته چندمي انديشمندان و ضدانقلابان فراري پشت پا زده به انقلاب قرار دهيم و به خورد دانشجويان دهيم!
به گزارش
سلام لردگان به نقل از
صبح توس، سي و شش سال از پيروزي انقلاب اسلامي مي گذرد و در اين سال ها با چشمان خود فتح قله هاي متعدد را ديده ايم. پيروزي هاي اين سال ها آنقدر شيرين و مکرر بوده است که سختي فشار ها را کم اهميت نشان داده است. پر واضح است که فتح قله هاي بلند، بدون سختي و مشقت امکان پذير نيست. ما در طول اين سه دهه درهم شکستن ابر قدرت هاي شرق و غرب را ديده ايم، در جنگ جهاني سوم عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي پيروز شده ايم، سقوط حکومت هاي وابسته به اردوگاه غرب را يکي پس از ديگري به نظاره نشستيم، چنگ و دندان اسراييل و متحدانش را در منطقه خرد کرده ايم و از همه مهم تر اينکه اعتماد به نفسمان را ارتقاء داده ايم و از پنجه انداختن در پنجه ي قدرت هاي بزرگ واهمه نداريم و يقين پيدا کرده ايم که «کارنشد ندارد» و «اسلام پيروز است».
از دشمن نيز جز دشمني انتظار نمي رود و آن ها براي سد کردن راه سيل خروشان انقلاب از هيچ کوششي دريغ نکرده اند و طبيعتاً اولين و مهمترين ابزار مستکبرين دنيا طلب، تحريم اقتصادي است. تا آنجا که توانسته اند بر ملت رمضان فشار آورده و فرزندان محرم را به بستن شريعه فرات و به پا کردن کربلاي ديگر تهديد کرده اند؛ اما امام راحل پاسخ همه اين فشارها را اينچنين مي دهند:« چه کسي است که نداند مردم عزيز ما در سختي هستند و گراني و کمبود بر طبقه مستضعف فشار مي آورد ولي هيچ کس هم نيست که نداند پشت کردن به فرهنگ دوَل دنياي امروز و پايه ريزي فرهنگي جديد برمبناي اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامي با آمريکا و شوروي فشار، سختي، شهادت وگرسنگي را به دنبال دارد و مردم مانيز اين راه را انتخاب کرده اند».
اما موضوع اصلي، تحريف خط امام و انقلاب اسلامي توسط برخي روشنفکرنما ها است که پس از آمدن دولت تدبير، در کنار افراد سست ايمان و دل بستگان به کعبه کاخ سفيد قرار گرفته و آنچنان از هول حليم در ديگ افتاده اند که به يکباره مي خواهند ما از تمام آرمان هايي که بخاطر آن انقلاب کرديم و جنگ نموديم دست برداريم!
يک سوال در اينجا به ذهن متبادر مي گردد و آن اين است که به راستي آيا روشنفکرنماهائي که در سايه‌ي آزادي اسلامي، فرصت و امکان آن را يافته‌اند که صفحاتي را به داعيه‌ي روشنفکري، از سخناني خوشايند بيگانگانِ مطرود پُر و منتشر کنند، شهامت آن را دارند که به صراحت اقرار کنند که داغ و غصّه‌ي آنان، نه براي علم يا آزادي، بلکه به خاطر جمع شدن سفره‌ي ننگين فسق و فساد و کوتاه شدن دست مروّجان فرهنگ تباهگر غربي است؟ و دشمني آنان با نظام، نه به دليل وجود عيب و نقيصه‌يي در آن، بلکه به انگيزه‌ي بازگشت به همان دنياي شرم‌آوري است که بيگانگان براي آنان به وجود آورده و از خود آنان در راه آن کمک گرفته بودند؟! از مسخ شدگان فرهنگ استعماري غرب، هيچ انتظاري نيست.
اين روزها و در سالگرد دوساله شدن دولت محترم تدبيرو اميدکه حاميان دولت اقدام به ايجاد جنبش روحاني تنها نيست کردند روز ۲۵ خرداد۱۳۹۴ جشني به همين منظور با تلاش حزب کارگزاران سازندگي خراسان برگزار گرديد و سخنران اصلي مراسم هم آقاي دکتر صادق زيبا کلام بودند . شخصي که روي فريدون آدميت و ميرزا ملکم خان را در نگاه به غرب سفيد کرده است سخناني را به زبان آورد که گويي سخنران نوري زاد و عبدالکريم سروش مي باشد.
وي معتقد بود: «ما انقلاب کرديم براي آزادي، براي اينکه زنداني سياسي و شکنجه نداشته باشيم، براي آزادبودن مطبوعات انقلاب کرديم و…» سخنان عجيبي که با مراجعه به صحيفه امام باطل بودن و سخيف بودن اين سخنان به راحتي قابل تشخيص است گر چه مي دانيم که خود جناب آقاي دکتر زيبا کلام هم مي دانند سخنانشان بويي از حقيقت را نبرده است اما ايشان و همفکرانشان به رهبري سردار سازندگي از بيان چنين سخناني به دنبال هدفي بزرگ تر يعني تحريف خط امام و انقلاب هستند که البته اين سير را از چند سال قبل و با اين جمله که امام مخالف شعار مرگ برآمريکا بود آغاز کردند و چه محيطي هم بهتر از دانشگاه ها براي زدن حرف هاي مسموم به منظور تحريف خط امام و انقلاب اسلامي!
در پاسخ به مغالطات و شبهات اين دسته از افراد بايد اذعان شود که در مطالعه پديده انقلاب، سه مقوله ريشه ها، فرايند و پيامدهاي انقلاب لزوماً متضمن يکديگرند. از اين رو، پيامدها و نتايج هر انقلاب، بيش از هر چيز منعکس کننده اهداف و انگيزه هاي انقلابيون، ناکارآمدي رژيم سابق در اداره امور و تا اندازه اي بيان کننده خواست عناصر سياسي و اجتماعي دخيل در شرايط محيطي پس از انقلاب است.
عقل سليم حکم مي کند که اهداف انقلاب اسلامي را از ديدگاه چهره هاي شاخص انقلاب نظير شهيد مرتضي مطهري، مقام معظم رهبري و حضرت امام بيان کنيم نه اين که معيارمان را حرف هاي دسته چندمي انديشمندان و ضدانقلابان فراري پشت پا زده به انقلاب قرار دهيم و مدام آن ها را قرقره کنيم و به خورد دانشجويان دهيم!
شهيد مطهري در کتاب آينده انقلاب اسلامي در صفحه ۵۷ به روشني بيان مي کنند که «انقلاب اسلامي، يعني راهي که هدف آن، اسلام و ارزش هاي اسلامي است و انقلاب و مبارزه صرفا براي برقراري ارزش هاي اسلامي انجام مي گيرد و به بيان ديگر در اين راه مبارزه هدف نيست، بلکه يک وسيله است».
حضرت امام نيز هدف از انقلاب را در مصاحبه با خبرنگار ژاپني مي فرمايند: «ملت ايران خواستار تشکيل جامعه اي است که ملاک امتياز در آن جامعه تقوا و صداقت و درستي و امانت در کار باشد». ايشان حکومت اسلامي را اينگونه توصيف مي کنند: «حکومت اسلامي حکومتي است که اولا صددرصد متکي به آراي ملت باشد به شيوه اي که هر فرد ايراني احساس کند که با راي خود سرنوشت خود و کشور خود را مي سازد و چون اکثريت قاطع اين ملت مسلمانند بديهي است که بايد موازين و قواعد اسلامي در همه زمينه ها رعايت شود… »(صحيفه ج ۵ص۴۳۶ و ۴۴۰)
مقام معظم رهبري هدف از انقلاب را اينگونه بيان مي کنند: «هدف ملت ايران ـ که از هر کسي که سؤال مي کرديم، به زبان هاي گوناگون اين هدف را مي گفت ـ اين بود که بتواند در سايه اسلام، استقلال و آزادي به دست بياورد. اين شعار «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» که در دوران انقلاب رايج بود، حرف دل مردم بود و مردم اين را مي خواستند.» (بيانات مقام معظم رهبري در جمع مردم شيراز در تاريخ ۱۱/۲/۱۳۸۷)
البته مقام معظم رهبري هدف را محدود به ايران نمي دانند، بلکه هدف را فراتر از محدوده جغرافيايي ايران دانسته و مي فرمايند: «اين مطلب يک اضافه اي دارد و آن اين است که مسئله فقط ايران هم نبود؛ ايران به عنوان يک الگو براي جوامع اسلامي در درجه اول، و همه جوامع بشري در درجه بعد، مورد نظر بود. ما مي خواستيم اين جامعه را با اين خصوصيات بسازيم و بگوييم اين است که هم مطلوب اسلام است، و هم ميسور مردم اين روزگار»( بيانات مقام معظم رهبري در جمع دانشگاهيان شيراز در تاريخ ۱۳/۲/۱۳۸۷)
در انتها بايد گفت انقلاب اسلامي با گذشت زمان و تغيير نسل‌ها و حاکمان، ممکن است به تغيير و حتي تحريف عمدي يا سهوي اهداف انقلاب‌ها منجر شود؛ به طوري که جاي اهداف اصلي با اهداف مياني و اهداف پايين ترعوض شود و آنچه مقدمه و ابزار بوده، به عنوان هدف اصلي و نهايي دنبال شود، حتي ممکن است بر اثر تبليغات و تلقين‌هاي فرهنگي و تأثيرپذيري از جوامع ديگر، اهدافي جديد و بعضاً ناصحيح، جز اهداف انقلاب‌ها وارد شوند. انقلاب اسلامي ايران نيز از اين قاعده و احتمال مستثنا نيست.
انقلاب اسلامي ايران با شعار استکبارستيزي و «مرگ بر آمريکا» و «مرگ بر شاه» آغاز شد و نشان داد يکي از اهدافش، مبارزه با استکبار و قطع دست مستکبران از ممالک اسلامي است.
به هر شکل، همه مردم به سوابق مبارزاتي و انقلابي روحاني واقف هستند؛ اما بايد اين را بداند اين روزها کساني به نام شما جشن مي گيرند و فعاليت مي کنند که ذره اي به اهداف و آرمان هاي انقلاب علاقه اي ندارند و به صراحت اقدام به حذف و تحريف خط اصيل انقلاب اسلامي مي کنند، و فضاي کشور را به مانند دوره اصلاحات به سمت راديکال شدن و استحاله پيش برند.
يادداشت: مرتضي محمدپور مقدم
انتهاي پيام/ص